متن شایعه:
"به یاد دارم سرکلاس پرسیدم، اگر قرآن به عنوان پیام صلح بر پیامبر نازل شده چرا او با {......} هرچه تمامتر به سپاهیانش دستور داد که یک قبیله ی بیگناه یهودی را که بدون جنگ تسلیم شده بودند، قتل عام کنند و در یک نصف روز، نهصد نفرشان را گردن بزنند؟ آقای خاکی، معلم مذهبی مان جوابی نداشت؛ نگاهی تحقیرآمیز به من انداخت و دستش را با آزردگی تکان داد و ته کلاس را نشانم داد آنجا که در خروجی بود؛ فریاد زد: بیرون. درحالیکه رگهای شقیقه ام ازین همه جنایت و بی حرمتی این دین، تند می کوبید و گردنم زیر آن چادر سیاه پلی استر می خارید و عرق می ریخت، بلند شدم؛ از دیوار احمقانه ی کشیده شده بین پسرها و دخترها رد شدم؛ حجابم را برداشتم تا پسرها موهایم را ببینند؛ در بلند کلاس را باز کردم و بیرون رفتم و آن را محکم به هم کوبیدم چه اخراج بیادماندنی بود... (ارشاد مانجی، کتاب "گرفتاری اسلام.(z)"